| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
مواقعی ممکن است که ما به درستی یا نادرستی مورد انتقاد واقع شویم.بزرگترین افراد جهان مورد انتقاد واقع شده اند.انتقاد عادلانه می تواند خیلی موثر و مفید بوده و به صورت بازخورد مثبت عمل کند.انتقاد ناعادلانه واقعا یک نوع طعنه می باشد.افراد معمولی از موفق ها متنفرند،اما وقتی افراد موفق نیستند جایی برای انتقاد وجود ندارد.تنها زمانی مورد انتقاد قرار نمی گیرید که کاری انجام نداده باشید،چیزی گفته نشود یا چیزی برای گفتن نداشته باشید.
انتقادات ناعادلانه از دو منبع حاصل می شود:
1-نادانی.وقتی که انتقاد ناشی از جهالت باشد به آسانی می توان آن را رفع کرد و یا با اطلاعات دادن آن را اصلاح کرد.
2-حسادت.وقتی انتقاد از حسادت ناشی می شود به صورت تعریف غیر واقعی(متلک گویی) نمایان می شود.شما ناعادلانه مورد انتقاد واقع می شوید زیرا که افراد دیگر می خواهند جای شما را بگیرند.درختی که زیاد میوه می دهد با سنگ های زیادی نیز مواجه می شود.
ناتوانی درپذیرش انتقاد سازنده،نشانه ی عزت نفس پایین است.پیشنهادهای زیر می تواند برای پذیرش انتقاد موثر باشند:
*بانیت مثبت آن را بپذیرید.آن را از سر لطف قبول کنید تا از روی ناچاری
*ازآن چیزی یاد بگیرید
*با ذهن باز بپذیرید.آن را ارزیابی کنید و اگر درست باشد،آن را اجرا کنید
*از شخصی که ازشما انتقاد سازنده داشته،تشکر کنید،زیرا او شما را درک کرده وقصد کمک داشته است.
*شخص با عزت نفس بالا،انتقاد مثبت را می پذیردوخودرا اصلاح می کند
مشکل اکثر افراد این است که آن ها ترجیح می دهند مورد ستایش قرارگیرندو ببازند تا این که مورد انتقاد قرار گیرند و پیروز شوند.
ماهرروز می شنویم که دانش قدرت است.اما دانش واقعا اطلاعات است و در واقع قدرت بالقوه است و تنها موقعی به قدرت تبدیل می شود که عمل شود.
چه تفاوتی است بین کسی که نمی تواند بخواند با کسی که می تواند بخواند،اما نمی خواند؟تفاوت زیادی نیست.
یادگیری مانند خوردن غذااست.چه مقدار غذاخوردن اهمیتی ندارد،مهم آن است که چه مقداری را هضم و جذب می کنیم.دانش،قدرت بالقوه ودانایی قدرت واقعی است.تعلیم و تربیت انواع مختلفی دارد و آن فقط گرفتن نمره و کسب رتبه نیست.تعلیم و تربیت می تواند شامل موارد زیر باشد:
1-آماده کردن زمینه ی رشد نیروها
2-یادگیری خود انظباطی
3-گوش دادن
4-تمایل به یادگیری
افکار ما نیز مانند ماهیچه ها،کوچک یا بزرگ شدن شان به مقدار و چگونگی تمرین ما بستگی دارد.
اگر فکر می کنید که تعلیم و تربیت پرهزینه است،پس به جهالت روی آورید(درک باک)
تعلیم و تربیت مثبت و مداوم،منجر به افکار مثبت می شود
تعلیم وتربیت،یک مخزن و گنج است.
متفکران مثبت مانند ورزشکاران هستند که از طریق تمرین،گنج درونی استقامت را در خود ایجاد می کنند که در هنگام رقابت ازآن استفاده کنند.اگر آن ها تمرین نکنند هیچ چیزی برای برداشت ندارند.
همین طور متفکران مثبت اندیش مرتبا نگرش های مثبت رااز طریق تغذیه ی مداوم ذهن با افکار خالص،قدرتمند و مثبت ذخیره می کنند.
آن ها می دانند که ما همه با چیزهای منفی روبرو می شویم واگر ما نگرش های مثبت را ذخیره کنیم می توانیم پیروزشویم وافکار منفی شکست خواهند خورد.متفکران دارای نگرش مثبت؛نادان نیستند وهم چنین نمی خواهند زندگی کورکورانه ای داشته باشند.آن ها افراد موفقی هستند که محدودیت های خودراتشخیص می دهند اما برروی نیرومندی های خود متمرکز می شوند.ارطرف دیگرناموفق ها،نیرومندی های خود را تشخیص می دهند،ولی برضعف های خود متمرکز می شوند.
توهم به معنی تعلیم و تربیت نیست بلکه جهالت است.افراد نوع عجیبی از اطمینان و اعتماد را دارند که فقط همراه جهل می آید.
عدم تمایل به یادگیری انجام کارها به روش درست از جاهل بودن شرم آورتر است.(بنجامین فرانکلین)
جهل به خودی خود مساله ای نیست،اما ساختن آینده ای که به آن ارتباطی ندارد،نهایت دیوانگی است.جهالت،خوش بختی نیست.آن نامطبوع،تاسف بار،فقرآوروبیماری زااست.
اگر جهل و نادانی سعادت و خوش بختی بود چرا بیشتر مردم خوشحال و سعادتمند نیستند؟اگرچه دانش کم،خطرناک است،اماجهل زیاد نیز موجب ترس،جمود،خودمحوری،پیش داوری و تعصب می شود.دانایی چیزی بیش از برطرف کردن جهل نیست.
مادرعصر اطلاعات زندگی می کنیم.برآورد می شود که مقدار دانش هر سال دو برابر می شود.ازآنجا که اطلاعات چنین آماده وقابل دسترس است پس،ازبین بردن جهل و نادانی آسان است.جای تاسف و ناراحتی است که هرچیز به جز ضروری ترین چیزها به ما آموزش داده می شوند.ما فقط سه حرف اول(خواندن،نوشتن،حساب کردن)را آموخته ایم،اما آموزش ذهنی بدون فهم و درک منزلت انسانی چه فایده ای دارد؟
مدارس منشا دانش و آگاهی هستند،اما متاسفانه برخی برای مزمزه کردن و برخی دیگر فقط برای غرغر کردن به مدرسه می آیند.